حسین سلطانمحمدی منتقد سینما و تلویزیون در پاسخ به این پرسش که چرا دیگر مثل گذشته شخصیتپردازیهای قوی و کاراکترهای ماندگاری در نگارش و ساخت آثار نمایشی نداریم به خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ گفت: آن دسته از عزیزانی که معتقد هستند فیلمنامههایشان عالی بوده هم نتوانستهاند جامعه را به درستی در این سالها به رخ بکشند، چرا که سینما آیینه جامعه است پس باید وقایع را به طور کامل و درست منعکس کرد. اما متاسفانه خیلی از مواقع اینگونه نمیشود. اکثر این فیلمها پاسخ مثبت و حمایت مناسبی از سمت بیننده به خود نمیبینند، همین باعث میشود که ما در بحث ساخت یک فیلم از فیلمنامه تا انتخاب بازیگران و نحوهی بازی گرفتن از آنها به بحث بنشینیم تا ببینیم چرا در فلان فیلم این موارد قوی کار نشده است. همین مسائل باعث میشود که سینماگر قوی و باسواد نتواند مخاطب را جذب کند. این یکی از موضوعاتی است که کارگردانهای ما باید به آن توجه داشته باشند.
این منتقد دربارهی چرایی این قضیه عنوان کرد: معمولا فیلمنامههایی که برخی از دوستان مینویسند در فضای انتزاعی نوشته میشود. البته ناگفته نماند که در صحبت کردن اکثر ما کارشناس هستیم، ولی در ساخت فیلم و به قلم در آوردن آن به چهارچوبهای ذهنی خودمان اکتفا کرده و محدود عمل میکنیم. جدا از آن یکی از نکات مهم در شخصیتپردازی داستانها علاوه بر شروع قوی و پرداخت به جا، سوژه جمع کردن به شکل مناسب با یک پایان درست و حسابی است. متاسفانه چرخهی سینما مستقیما از خود فیلم تغذیه نمیشود و تضمین گیشه هم در اکران وجود ندارد و این یکی از دلایلی است که کار را برای سرمایهگذاران سختتر میکند.
او در خصوص اینکه بازیگر، یک نقش را به تراز تبدیل میکند یا فیلمنامه و نوشتار تصریح کرد: فیلمنامه از بازیگری و هنر اجرا جدا نیست. این دو به یکدیگر متصل هستند. علاوه بر هنرِ فیلمنامهنویس و قلم او، بازی یک هنرپیشه هم جان تازهای به شخصیت آن داستان میبخشد. بعد از آن دست دیگر عوامل پشتصحنه از تهیه و تولید گرفته تا کارگردان و در نهایت سرمایهگذار برای ساخت یک مجموعه سینمایی یا تلویزیونی دخیل است.
او افزود: ناگفته نماند که این روزها بسیاری از فیلمها را به دلیل ارتباطات در سینما فقط گروه خاصی از بازیگران کار میکنند که سعی دارند فیلمهای روشنفکری را به ببیننده القا کنند. یا اگر دقت کرده باشید در ژانر کمدی فقط از یکسری بازیگران مشخص استفاده میشود. چرا دیگر «علیرضا خمسه» را در کارها نمیبینیم؟ آن نقشآفرینی درجهیک «پرویز پرستویی» در «لیلی با من است» در کدام اثر تکرار شد؟ چرا دیگر چنین نقشهایی طراحی نمیشوند که مخاطب بتواند با آنها خاطرهسازی کند؟
سلطان محمدی در پایان گفت: اکثر فیلمهای تولیدی ما برای اینکه به جشنواره فجر برسند ساخت پاییز و تابستان هستند بنابراین ما کمتر فیلمی را میبینیم که تحولات جغرافیایی در آن مطرح باشد چرا که میخواهند آثارشان فورا ساخته و اکران شود. همین مسئله موجب شده که ما نسبت به تولیداتی که در زمانهای دیگر سال داریم اکثر فیلمها را شتابزده بسازیم که این موضوع یکی از دلایل بزرگ ضعف در فیلمنامهنویسی و ساخت آثار استاندارد است.
تبسم کشاورز
انتهای پیام/